خلاصه کتاب ۱۲ ستون موفقیت جیم ران
دی ۱۹, ۱۳۹۸
ارسال شده توسط admin
6.19k بازدید
کتاب ۱۲ ستون موفقیت جیم ران
خلاصه کتاب ۱۲ ستون موفقیت از جیم ران
کتاب ۱۲ ستون موفقیت اثر جیم ران در قالب موضوعی جذاب و خواندنی ستونهای موفقیت را به شما میآموزد و با اصول موفقیت و خوشبختی شما را آشنا میکند.
در کتاب دوازده ستون موفقیت گام های موفقیت برای شما آموزش داده میشود.
نکته های الهام بخش «جیم ران» در کتاب ۱۲ ستون موفقیت
– هیچ اصول بنیادین جدیدی وجود ندارد. حقیقت چیز جدیدی
نیست، بلکه پیر و کهنه است. شما باید به کسانی که می گویند بیایید عتیقه های دست ساز مرا ببینید، شک کنید؛ چون اگر عتیقه است، تو نمی توانی آن را ساخته باشی.
– هرکه به مردم خدمت کند، خود را در راه بزرگی و عظمت، ثروت، رضایت، اعتبار و لذت قرار می دهد.
– مطالب سبک را نخوانید، چون ممکن است با آنها سرگرم شوید، ولی رشد نمی کنید.
– آرزو نکنید که مسایل آسان تر باشند، بلکه آرزو کنید شما بهتر شوید.
– مهمترین خواسته ی شما از یک شغل، نباید این باشد که چه چیزی به دست می آورم، بلکه باید این باشد که چه چیزی خواهم شد.
– زمانی که شدیدا خواستار چیزی هستید، راهی برای دستیابی به آن پیدا خواهید کرد.
– بدون احساس ضرورت، اشتیاق ارزش خود را از دست می دهد.
– مهم نیست که از کدام طرف حصار می پرید، مهم پریدن است. بدانید که بدون تصمیم گیری، هیچ پیشرفتی وجود نخواهد داشت.
– با تحصیلات رسمی تنها می توان گذران زندگی کرد، اما با خود آموختگی می توان ثروت اندوخت.
– برای هر تلاش ساختار یافته چندین پاداش وجود دارد.
– زمانی را برای جمع بندی گذشته اختصاص دهید، سپس می توانید طرحی براساس تجربیات تان رسم کنید و از آن برای سرمایه گذاری در آینده بهره ببرید.
پیشگفتار به قلم «جیم ران» در کتاب ۱۲ ستون موفقیت
در سمینارهایم زیاد سوال می پرسند که چرا در این سن به سرتا سر دنیا سفر می کنم و سخنرانی می کنم. در جواب این سوال فقط می گویم که می خواهم برای آیندگان یادگاری بگذارم.
این حرفم را کمی در ذهن تان تصور کنید؛ که بعد از مرگم وارد اتاق کارم شده در جعبه ای کهنه و خاک گرفته ای که پر از کتاب های قدیمی است را پیدا می کنید. در بین این همه به کتابی از من که در راستای قوانین تغییر زندگی است شما و مغزتان را درگیر می کند، جملاتش شما را جذب می کند و تصویری از این که چه کسی هستید، می توانید چه کاره شوید و زندگی ای که آرزوی آن را داشته اید را به شما می دهد. با طلوع خورشید، معجزه اتفاق می افتد. همین تصورات و تصویرسازی ها در ذهن شماست من و کریس وایدنر دوازده ستون را برای شما نوشته ایم. با کمک هم قوانین اصلی و تجربه ۴٠ سال تدریس مان را با هم ادغام کرده ایم و آنها را در قالب شخصیت هایی خیالی به نام های مایکل، چارلی و آقای داویس ساخته ایم. این ستونها به تنهایی پایه های اصلی موفقیت و دستاوردهایی است که هم الان و هم در آینده به آن خواهیم رسید. قدمی به جلو بردارید.
داستان کتاب ۱۲ ستون موفقیت (Twelve pillars of success) از آنجا آغاز میشود که ماشین مایکل جونز در کنار جاده از کار میافتد، و این رویداد زمینهساز رابطهای میشود که زندگیاش را دگرگون میکند. او پیاده به راه میافتد تا مگر از خانهای در آن حوالی کمک بگیرد. چند قدم آن طرفتر، در پشت پیچ جاده، عمارتی مجلل و باشکوه به نام دوازده ستون نظر مایکل را جلب میکند. چارلی، سرایدار این عمارت در راهاندازی ماشین به مایکل کمک میکند و رابطهای که میان آن دو شکل میگیرد منجر به این میشود که چارلی اسرار موفقیت آقای دیویس، صاحب مقتدر و ثروتمند عمارت “دوازده ستون” را در قالب ۱۲ ستون موفقیت به مایکل آموزش دهد.
همهی انسانها در آرزوی موفقیت و رسیدن به مدارج عالی به سر میبرند، اما در نهایت تعداد معدودی از آنها به آرزوی خود میرسند، در واقع اکثر مردم به زندگیای بیحاصل و پیشپا افتاده تن در میدهند، بیآنکه از قابلیتهای نامحدود خود برای پیشرفت و رسیدن به خوشبختی استفاده کنند. حال، این سؤال پیش میآید که دلیل موفقیت آن عدهی معدود چیست؟ بهطور قطع، جواب این نیست که «بخت و اقبال با آنها یار است!» باور کنید در این دنیا هیچ چیز با ارزشی، راحت و از روی شانس بهدست نمیآید.
افراد موفق، به این دلیل به موفقیت دست یافتهاند که شایستگی آن را داشتهاند و شایستگی آنان به این علت حاصل شده است که با اصول موفقیت آشنایی پیدا کرده و آن را بهکار بستهاند. که در کتاب ۱۲ ستون موفقیت جیم ران شما را با ستون های موفقیت آشنا می کند.
جیم ران و کریس وایدنر (Chris Widener) هر دو از مشاهیر برجستهی آموزش موفقیت و رشد فردی به شمار میروند. جیم ران (Jim Rohn) یکی از پرطرفدارترین اساتید موفقیت در قرن حاضر است و هنوز سخنان او در صدر قرار دارد. کارهای او تأثیرِ مستقیمی بر آفرینش و گسترش افراد دیگری که در صنعت رشد شخصی فعّالیّت داشتند، از قبیلِ آنتونی رابینز، مارک ویکتر هنسن، برایان تریسی و جک کنفیلد داشت.
فهرست مطالب کتاب ۱۲ ستون موفقیت
ستون اول: در مقابل شانس
ستون دوم: سلامتی کامل و زندگی سالم داشته باشید (جسم – روح – روان)
ستون سوم: ارتباطات و مواهب آن (موهبت رابطه)
ستون چهارم: به هدفتان برسید (برای خودت هدف تعیین کن)
ستون پنجم: قدر زمانی را که داری بدان (روش صحیح استفاده از وقت)
ستون ششم: آدم های خوب را دور و بر خود جمع کن (خود را در حلقه بهترین ها محصور کن)
ستون هفتم: یادگیری دانش در زندگی مهم است (در تمام عمر شاگرد بمان)
ستون هشتم: کل زندگی تحت تاثیر فروش است (کل زندگی یعنی فروش)
ستون نهم:بدون داشتن درامد بالا هم می شود پیشرفت شخصی داشت (رشد مالی تابع رشد فردی است)
ستون دهم: برای شناخت و درک دیگران نیاز به برقراری ارتباط داریم (موفقیت بر پایه روابط انسانی)
ستون یازدهم: یک رهبر بزرگ برای دنیا کافی است (دنیا همیشه به یه رهبر بزرگ نیاز دارد)
ستون دوازدهم: میراثی از خود برای آیندگان بگذارید (میراثی بر جای بگذار)
خلاصه ای از فصل های کتاب ۱۲ ستون موفقیت
خلاصه ستون اول ۱۲ ستون موفقیت از جیم ران:
در مقابل شانس
«زندگی ما زمانی تغییر می کند که خودمان تغییر کنیم.»
«بی عرضه! »
با عصبانیت روی داشبورد ماشینش می زد و می گفت: این ماشین مرا خسته کرده است.
مایکل جونز، همیشه خود را انسان بی عرضه ای می دانست و دیگر تحملش تمام شده بود. چهل سالش بود و هنوز بعد از پانزده سال زندگی مشترک نمی دانست باید با زن خود چطور برخورد کند و حتی علایق بچه هایش و خصوصیات اخلاقی شان را نمی دانست. شغل او سخت و کسل کننده بود و او چون انگیزه ای برای انجام آن ندارد. نمی تواند با عشق کار کند و از طرفی شرکت حقوقش را به موقع پرداخت نمی کند. این طور باید گفت: زندگی مزخرفی دارد.
معلوم نبود در زندگی به کدام سمت پیش می رفت. زمانی که او و همسرش «امی» فارغ التحصیل شدند کلی آرزو برای زندگی شان داشتند و زندگی برایشان بر وقف مراد و همه چیز مهیا بود. پر از انرژی و انگیزه بودند و اهداف زیادی در سر داشتند ولی حالا حتی نتوانسته بودند به یکی از اهداف خود جامع عمل بپوشاند.
ستون دوم از کتاب ۱۲ ستون موفقیت از جیم ران:
زندگی سالم داشته باشید
«ظاهر شما باید خوبیه باطنتان را منعکس کند.»
مایکل باز هم برای کار باید به شهری که چارلی در آن سکونت داشت می رفت. روز قبل با چارلی تماس گرفت تا اگر امکان دارد او را ببیند. نزدیک به سه هفته می شد که مایکل نزدیک خانه ی آقای داویس بنزین ماشینش تمام شده بود. او کمی فکر کرد و احساس کرد شانس آورده که درست در این موقعیت سخت با آدمی آشنا شده که رازهای موفقیت را از زبان رییس خود برای او نقل کرده است.
چارلی برایش توضیح داده بود که باید خود را تغییر دهد و مسایلی را برایش روشن کرد. رویاپردازی را کنار گذاشته بود و به خود مغرور شده بود. به جای درست انجام دادن مسئولیت هایش مدام در زندگی غرغر می زد و ناشکر بود و همیشه دیگران را مقصر می دانست.
ستون سوم از کتاب ۱۲ ستون موفقیت جیم ران:
ارتباطات و مواهب آن
«مثلث وقت، پشتکار و تخیل باید همزمان با هم رشد کنند.»
– خوشحالم که خودت زودتر پرسیدی زیرا این روحیه برای ادامه دادن خیلی خوب است. باید بگویم که سومین ستون موفقیت این است که باید ارتباطات خود را بیشتر کنی.
– یعنی باید چه کار کنم؟
– یکی دیگر از نصیحت های آقای داویس این است که بزرگترین هدیه ی خدا به بندگان همان ارتباط با بندگان دیگر است. شاید گاهی این ارتباطات و رابطه ها سخت باشند ولی همین ها به زندگی لذت می بخشند.
– بله، کاملا موافقم.
مایکل، رابطه ها هم می توانند زیباترین سطح زندگی را نشان دهند و هم عذاب آورترین قسمت را. خودت تصمیم میگیری که آنها را چگونه بسازی. خیلی خوب است که الان داریم راجع به این موارد صحبت می کنیم.
ستون چهارم از کتاب ۱۲ ستون موفقیت جیم ران:
به هدف تان برسید
«با هدف مشخص می توانی در تحقق آن تلاش کنید.»
بیشتر تعمیرکاران کامیون را می توان در رستورانی نزدیک جاده به اسم مک دینر دید، عطر غذا از فاصله ی دور به مشام می رسد و دهان را آب می اندازد در کل باید گفت که جای بسیار خوبی است.
الان چارلی و مایکل حدود چهار هفته می شود که هم را ندیده اند که مایکل برای ملاقات دیگر به چارلی زنگ زد. چارلی باید برای کار چند جایی می رفت و تشخیص داد که ناهار وقت خوبی برای هر دو مناسب است و اولین باری بود که مایکل به مک دینر می رفت.
در نزدیکی رستوران، مایکل بوی گوشت کبابی را که خیلی دوست داشت حس کرد. آن رستوران کوچک بود. مایکل دید که چارلی در گوشه ای با کسی مشغول صحبت کردن است و بیشتر آنها لباس های یک شکل به تن داشتند.
ستون پنجم از کتاب ۱۲ ستون موفقیت از جیم ران:
قدر زمانی که داری را بدان
«فرصت های زیادی داریم ولی تنها یکی بهترین فرصت است.»
گارسون با لبخندی که همیشه بر لب داشت پرسید: باز قهوه میل دارید؟
– بله مرسی، یکی دیگر لطفا.
– من هم می خواهم.
خانم گارسون فنجان ها را پر کرد و سریع رفت.
– چارلی به من کمک کن، چون احساس می کنم وقت زیادی برای انتخاب مسیر درست ندارم. همه ی وقتم را کار و خانواده می گیرند. واقعا نمی دانم که باید کجا هدفم را خوب مشخص کنم.
این دو تا کلمه اکثر اوقات از دهن آقای داویس شنیده می شد:همه ی ما همیشه از دو مورد ناراحت هستیم: یکی بی نظمی و دیگری پشیمانی، مایکل.
– متوجه این حرف تان نمی شوم.
– خب به آخرین روزهای عمرت فکر کن مایکل. چیزهایی مشخص در طول زندگی ات است که اگر به آنهانرسی واقعا پشیمان می شوی و افسوس آن را می خوری.
ستون ششم از کتاب دوازده ستون موفقیت جیم ران:
آدم های خوب را دور و بر خود جمع کن
«در دورهمی های کم ارزش شرکت نکن، زیرا در آنجا نمی توانی پیشرفت کنی. در جایی رفت و آمد کن که میدانی در آنجاها پیشرفت و موفقیت تو حتمی است.»
از آخرین باری که چارلی و مایکل در آن رستوران همدیگر را دیده بودند سه هفته گذشته بود. مایکل می خواست درباره ی کارهایی که در این مدت انجام داده با چارلی صحبت کند. پس به سمت عمارت آقای داویس رفت و وقتی به عمارت دوازده ستون رسید، ماشین خود را جلوی کارگاه گذاشت و برای دیدن چارلی به باغ پشت عمارت رفت. پیرمرد زیر نور آفتاب برای تمیز کردن استخر با لباس کار و یک تور در دستش ایستاده بود.
مایکل از دور فریاد زد: چارلی خسته نباشی.
– روز تو هم بخیر. مایکل بیا این طرف. زودتر رسیدی تا به من کمک کنی !؟
– من در این کار ماهر نیستم و شاید استخر را خراب کنم.
مایکل به آخر استخر رفت ولی دید آنجا تمیز است.
– خب، کار من تمام شده. فقط باید این برگ ها را از کف استخر بردارم و بعد برویم.
ستون هفتم از کتاب دوازده ستون موفقیت از جیم ران:
یادگیری دانش در زندگی مهم است
«از طریق تحصیل فقط راه درآمد را یاد می گیریم ولی تجربه ای که می آموزی راه ثروتمند شدن است.»
چارلی همچنان مشغول تمیز کردن استخر بود.
– مایکل خیلی بود است.
داخل سطل چند بطری مواد شیمیایی بود که مقدار مواد مصرفی را اندازه می گرفت. همچان که آنها را در استخر می ریخت ادامه داد: ستون بعدی در موفقیت، آموختن است و چند دقیقه ای می شود که وارد بحث شده ایم.
– چه خوب، لطفا بیشتر توضیح بده.
– شخصی موفق است که تا آخر عمرش مشغول یادگیری است.
– تا آخر زندگی باید یاد بگیرم؟
– چند نفر را می شناسی که بعد از فارغ التحصیلی فکر می کنند همه چیز را بلد هستند؟ خودش جواب داد: خیلی ها این طور هستند.
ستون هشتم از کتاب ۱۲ ستون موفقیت جیم ران:
كل زندگی تحت تأثیر فروش است
«برای اینکه دیگران شما را فردی موفق بدانند باید روی آنها نفوذ داشته باشید.»
یک ماه طول کشید تا مایکل کتابی که از چارلی گرفته بود را بخواند. این کتاب در او خیلی اثر گذاشت و خیلی از خواندن آن لذت برد و حالا دیگر پر انرژی تر از قبل می خواست پیش چارلی برود و بقیه ی ستون ها را بیاموزد.
– الو، چارلی روز بخیر، مایکل هستم. حالت خوب است؟
– روز تو هم بخیر. حالم خوب است. تو چطوری؟
– کتاب را تمام کردم.
– خوب شد مایکل. کتاب آموزنده ای بود؟
– بله، الان نوبت شما است که به من ادامه ی ستون ها را به من بگویید.”
– کی پیش من می آیی؟
– همین چهارشنبه می آیم فقط می توانم ساعت ۳ عصر ببینمت و یک فنجان قهوه بنوشیم؟
– ساعت ۳ عصر در کارگاه منتظرت هستم.
ستون نهم از کتاب ۱۲ ستون موفقیت از جیم ران:
بدون داشتن درآمد بالا هم می شود پیشرفت شخصی داشت
«به هر چیزی که تبدیل شوی حتما روی هر چیزی هم که به دست می آوری تأثیر می گذارد.»
داشت به حرف های چارلی فکر می کرد که قهوه اش کمی سرد شد. برای ریختن قهوه ای دیگر بلند شد و از چارلی خواست تا یک ستون دیگر از موفقیت را بگوید.
– الان به ستون شماره نه رسیدیم. مطمئنم که از این یکی خوشت بیاید چون با پول سر و کار دارد.
– فقط به خاطر اینکه در آن از درآمد صحبت می شود می گویی که من خوشم بیاید؟ پول که حرف اول دنیا را می زند که باید ستون اول باشد؟
– اشتباه همه همین جا است که فکر می کنند پول دنیا را می چرخاند.
– ولی با دیدن این خانه می شود فهمید.
– این ها ظاهر است، چیزی است که آدم ها در مورد پولداری فکر می کنند ولی بیشتر ثروتمندان پول را در اولویت اول زندگی شان نمی بینند. آنها با داشتن پول زیاد فهمیده اند زندگی همچنان ادامه دارد. آنها خانه های مجلل و ماشین های لوکس دارند ولی پول مشکل زندگی را حل نمی کند.
– واقعا حاضرم جای آنها باشم.
می کنند ولی بیشتر ثروتمندان پول را در اولویت اول زندگی شان نمی بینند. آنها با داشتن پول زیاد فهمیده اند زندگی همچنان ادامه دارد. آنها خانه های مجلل و ماشین های لوکس دارند ولی پول مشکل زندگی را حل نمی کند.
– واقعا حاضرم جای آنها باشم. چارلی با لبخند گفت: تو هم حتما به این شرایط می رسی.
ستون دهم از کتاب دوازده ستون موفقیت جیم ران:
برای شناخت و درک دیگران نیاز به برقراری ارتباط داریم
«اگر دو نفر بتوانند در زمینه های مشترک مثل کار و رابطه ی خصوصی با هم به تفاهم برسند یعنی ارتباط خوب برقرار شده است و این شناخت مشترک، قدرت شان را بی نهایت می کند.»
مایکل سه هفته بعد برای دیدن چارلی به آنجا رفت. وقتی به دوازده ستون رسید در کاملا باز بود و چارلی را دید که مشغول تعمیر در است. با ماشینش به داخل حیاط رفت و در جای همیشگی پارک کرد و پیش چارلی رفت.
– نمی توانم با تو دست بدهم، می بینی که به دستم گریس چسبیده.
– موافقم.
– پس نمی توانی کمک کنی.
– فقط می توانم ابزاری که می خواهی را به دستت بدهم.
– در این کشور من متخصص دست به ابزار هستم.
ستون یازدهم از کتاب ۱۲ ستون موفقیت از جیم ران:
یک رهبر بزرگ برای دنیا کافی است
«دیگران برای هدایت به کمک نیاز دارند تا عقاید خودشان، باید برای تغییر افکار و رفتارشان تلاش کنند.»
– آقای داویس رهبری را در ستون یازدهم قرار داده اند و خیلی به آن علاقه دارند. به نظر او دنیا یک رهبر بزرگ برای دنیا کافی است.
– من هم با نظرشان موافقم، ولی این جمله با کار من چه ربطی دارد؟
– باید بدانی چون جالب است مایکل. خیلی از مردم وقتی کلمه ی «رهبر بزرگ» را می شنوند، آدم های مقتدر و آنهایی که قدرتمند هستند در ذهنشان نقش می بندد. به نظر آقای داویس همه می توانند رهبر بزرگی شوند چون اصلا معنی رهبری این است که تو هنر نفوذ در دیگران را بلدی. دیگران برای هدایت به کمک نیاز دارند تا عقاید خودشان، باید برای بهتر تغییر افکار و رفتارشان تلاش کنند.
– و برای من چه معنی دارد؟
ستون دوازدهم از کتاب ۱۲ ستون موفقیت جیم ران:
میراثی از خود برای آیندگان بگذار
«طوری زندگی کن که از لحاظ معنوی، عقلی، فیزیکی، مالی و ارتباطی در دیگران تأثیری خوب به جای بگذاری و به مردم کمک کن تا در آینده الگوی خوبی برای دیگران باشی و از تو به نیکی یاد شود.»
از آخرین دیدار مایکل با چارلی حدود سه ماه و نیم میگذشت. او بعد از برگشت از سفر شش هفته ای فروش، نتوانسته بود به خانه دوازده ستون برود.
بالاخره یک روز بدون تماس و هماهنگی قبلی به خانه ی دوازده ستون رفت چون می دانست که چارلی همیشه در آنجا است.
مایکل وقتی جلوی خانه رسید دید در بسته است.
زنگ آیفون را زد و صدایی محترمانه گفت: بلکه، بفرمایید. شما؟
– من مایکل جونز، از دوستان آقای چارلی هستم.
از پشت آیفون شنیدم: لطفاً کمی منتظر باشید.
مایکل فکر کرد که شاید صدای آقای داویس بوده باشد.
کمی بعد همان شخص دوباره گفت: به جلوی در بیایید. خانم داویس در آنجا منتظرتان هستند.
مطالب مرتبط:
با فرمول اندروکارنگی ثروتمند شوید
کدام میلیاردر پول برای خریدن کلوچه نداشت؟
اعتماد به نفس و نشانه های کلیدی آن
۹ نقطه طلایی برای مدیران تازه کار در سال اول
برچسب ها:
12 ستون موفقیت12 ستون موفقیت از جیم رانpdf کتاب 12 ستون موفقیتپی دی اف کتاب ۱۲ ستون موفقیتخرید آنلاین کتاب جیم رانخرید کتاب 12 ستون موفقیتخرید کتاب جیم رانخلاصه 12 ستون موفقیتخلاصه کتاب 12 ستون موفقیتدانلود فایل صوتی کتاب جیم راندانلود کامل کتاب 12 ستون موفقیت PDFدانلود کامل کتاب 12 ستون موفقیت جیم ران PDFدانلود کتاب 12 ستون موفقیتقیمت کتاب 12 ستون موفقیتقیمت کتاب دوازده ستون موفقیتکتاب 12 ستون موفقیتکتاب جیم ران
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
خیلی عالی