تنظیم اهداف چیست و چگونه آن را خوب انجام دهیم؟
آبان ۱۲, ۱۳۹۸
ارسال شده توسط admin
1.37k بازدید
تنظیم اهداف چیست و چگونه آن را خوب انجام دهیم؟
آیا هرگز احساس می کنید که در طول زندگی در حال خوابیدن هستید و هیچ تصوری از آنچه می خواهید ندارید؟ شاید شما دقیقاً بدانید که می خواهید به چه چیزی برسید ، اما تصوری برای رسیدن به آنجا ندارید.
هدف از این کار اولین قدم برای برنامه ریزی آینده است و در پیشرفت مهارت ها در جنبه های مختلف زندگی ، از کار گرفته تا روابط و هر آنچه در بین است ، نقش اساسی دارد. آنها اهدافی هستند که ما در آن پیکان ضرب المثل خود را هدف قرار می دهیم.
درک اهمیت اهداف و تکنیک های درگیر در تعیین اهداف قابل دستیابی ، راه موفقیت را هموار می کند.
پابلو پیکاسو میگوید:
اهداف ما فقط از طریق برنامه ریزی قابل دستیابی است که در آن باید با جدیت اعتقاد داشته باشیم و براساس آن باید با جدیت عمل کنیم. مسیری دیگر برای موفقیت وجود ندارد.
این مقاله شامل:
تنظیم هدف چیست؟
چرا تنظیم هدف مهم است؟
اصول مهم تنظیم اهداف
۸ واقعیت جالب در تنظیم اهداف
تحقیق و مطالعات
توضیحی در مورد چگونگی (و چرا) تنظیم اهداف؟
آیا معایبی وجود دارد؟
چه مهارتهایی را می طلبد؟
مناطق مختلف مربوط به تنظیم اهداف
۳ دسته مفید برای تعیین اهداف سالم
طرح کلی برای تنظیم اهداف شخصی
۳ توصیف تنظیم اهداف در عمل
۳ تنظیم اهداف PDF
چند بار باید اهداف را مرور کنیم؟
آیا قوانین طلایی وجود دارد؟
چگونه می توانیم به اهدافی که تعیین کرده ایم بهترین برسیم؟
۷ نکته و استراتژی
تنظیم هدف چیست؟
تنظیم هدف یک محرک قدرتمند است که ارزش آن بیش از ۳۵ سال است که در وفور تنظیمات بالینی و دنیای واقعی شناخته شده است.
“اهداف” ، همانطور که توسط Latham & Locke تعریف شده است”یک عمل است، برای مثال ، دستیابی به یک استاندارد خاص از مهارت ، معمولاً در یک بازه زمانی مشخص”. از صلاحیت هایی که می خواهیم به آن دست یابیم و یک لنز مفید ایجاد کنیم که از طریق آن می توان عملکرد فعلی خود را ارزیابی کرد.
تنظیم اهداف فرآیندی است که توسط آن به این اهداف می رسیم.اهمیت فرایند تعیین هدف نباید به اثبات برسد. “زندگی هر شخص به روند انتخاب اهداف بستگی دارد. اگر منفعل باشید ، نمی خواهید به عنوان یک انسان شکوفا شوید. “
نظریه تنظیم اهداف (لاك و لاتام ، ۱۹۸۴) بر این فرض استوار است كه اهداف آگاهانه بر عمل تأثیر می گذارد و اینكه رفتار آگاهانه انسان هدفمند است و با اهداف فردی تنظیم می شود. به عبارت ساده ، ما باید تصمیم بگیریم که برای رفاه خودمان چه فایده ای دارد و اهداف را برای رسیدن به آن تعیین کنیم.
چرا برخی از افراد نسبت به دیگران عملکردهای بهتری دارند؟ تئوری تنظیم هدف از دیدگاه سطح اول به موضوع انگیزه نزدیک می شود. تأکید آن بر روی سطح فوری توضیحات مربوط به تفاوتهای فردی در عملکرد وظیفه است. به گفته رایان ، اگر افراد از نظر توانایی و دانش برابر باشند ، باید علت انگیزه باشد.
این تئوری بیان می کند که ساده ترین و مستقیم ترین توضیحات انگیزشی در مورد اینکه چرا برخی از افراد عملکرد بهتری نسبت به دیگران دارند ، ناشی از اهداف عملکرد نامتناسب است ، دلالت بر این دارد که تنظیم اهداف می تواند به میزان قابل توجهی بر عملکرد تأثیر بگذارد.
چرا تنظیم هدف مهم است؟
تحقیقات زیادی در زمینه تعیین هدف ، به ویژه در تنظیمات سازمانی وجود دارد. در ابتدا، این اکتشاف با هدف بررسی چگونگی ارتباط سطح دستیابی به هدف (هدف) با سطح واقعی دستیابی (عملکرد) در یک محیط سازمانی آغاز می شود.
اهداف باعث افزایش انگیزه کارکنان و تعهد سازمانی می شوند. علاوه بر این ، اهداف بر شدت اعمال و احساسات ما تأثیر می گذارند – هرچه یک هدف دشوارتر و ارزشمندتر باشد ، تلاش ما برای دستیابی به آن شدت بیشتری همراه است و موفقیت بیشتری در پی دستیابی به موفقیت حاصل می شود .
با تجربه موفقیت و احساسات مثبت که با آن همراه است ، اعتماد به نفس و اعتقاد به توانایی های خودمان رشد می کند. شوک (۱۹۸۵) دریافت که مشارکت در تعیین هدف ، جستجوی استراتژی های جدید برای کمک به موفقیت را تشویق می کند. یافتن راههای جدیدی برای استفاده از مهارتهای ما و فشار بر تواناییهای ما باعث افزایش دانش مربوط به وظیفه و در عین حال افزایش خودکارآمدی و اعتماد به نفس می شود.
تنظیم هدف شامل برنامه ریزی برای آینده است. مثبت اندیشی در مورد آینده توانایی ما در ایجاد اهداف را تقویت می کند و اقدامات لازم برای رسیدن به آنها را در نظر می گیرد.
ظرفیت برنامه ریزی مثبت بر کنترل درک شده ما بر نتایج و آینده ما تأثیر می گذارد (وینسنت ، بددانا ، و مک لود ، ۲۰۰۴). علاوه بر این ، تعیین هدف و دستیابی به اهداف می تواند توسعه یک مکان کنترل داخلی را ارتقا بخشد. در جایی که افراد دارای منبع کنترل خارجی معتقدند که نتایج مثبت و منفی نتیجه تأثیرات بیرونی است ، افراد دارای منبع کنترل داخلی معتقدند که موفقیت با اعمال و مهارتهای خودشان تعیین می شود.
اصول مهم تنظیم اهداف
اظهار نظرهای اولیه در مورد تعیین هدف برای تعیین چگونگی دستیابی به اهداف مورد نظر با سطح واقعی دستیابی انجام شد . چارچوب تعیین هدف این شرط را ایجاد کرد که وقتی فرد اهداف خاصی برای تحقق داشته باشد ، عملکرد آنها نسبت به عدم وجود مشخصات برجسته تر است. یعنی تعیین اهدافی که به روشنی تعریف شده منجر به عملکرد بهتر می شود.
در سال ۱۹۹۰ ، تحقیق در مورد تعیین هدف به تئوری تنظیم هدف و عملکرد وظیفه رسید که در آن ۵ اصل مهم برای دستیابی به هدف موفق پیشنهاد شد (لاک و لاتام ، ۱۹۹۰).
۱- تعهد
تعهد اشاره به میزان وابستگی فرد به هدف و عزم آنها برای رسیدن به آن دارد، حتی اگر با موانعی روبرو باشد. عملکرد افراد در هنگام تعهد قوی تر بوده ، و حتی اگر اهداف گفته شده دشوار باشد ، عملکرد هدف قوی تر است. با توجه به تعهد به یک هدف ، اگر فردی عملکرد خود را کشف کند آنچه مورد نیاز است ،تلاش خود را افزایش داده و یا استراتژی خود را برای رسیدن به آن تغییر می دهد .
هنگامی که کمتر به اهداف – به ویژه اهداف چالش برانگیزتر – پایبند هستیم ، احتمال تسلیم شدن را افزایش می دهیم. در حضور تعهد قوی ، بین اهداف و عملکرد ارتباط معنی داری وجود دارد؛ به احتمال زیاد ما کاری را که قصد انجام آن را داریم انجام خواهیم داد.
طبق گفته ماینر ، تعدادی از عوامل می توانند در سطح تعهد ما تأثیر بگذارند. یعنی ، مطلوب بودن درک شده از یک هدف و توانایی درک شده برای دستیابی به آن. چه هدف خود را برای دیگران و چه دیگران تعیین کنید ، برای اینکه بتوانید موفق باشید ، باید میل و درک کاملی از آنچه برای رسیدن به آن لازم است ، داشته باشید.
۲- وضوح
اهداف خاص شما را در یک مسیر مستقیم قرار می دهد. وقتی یک هدف مبهم است ، از ارزش انگیزشی محدود برخوردار است. تحقیقات Arvey ، Dewhirst & Boling در سال ۱۹۷۶ نشان داد كه وضوح هدف با انگیزه كلی و رضایت كلی در محیط كار رابطه مثبت دارد.
اهداف واضح ، دقیق و بدون ابهام را تعیین کنید که ضمنی هستند و می توانند اندازه گیری شوند. وقتی یک هدف در ذهن شما مشخص است ، شما درک بهتری از کار مورد نظر دارید. شما دقیقاً می دانید چه چیزی لازم است و موفقیت حاصل ، منبع انگیزه دیگری است.
۳- چالش برانگیز
اهداف باید چالش برانگیز و در عین حال قابل دستیابی باشند. اهداف چالش برانگیز می توانند عملکرد را از طریق افزایش رضایت از خود و انگیزه برای یافتن راهکارهای مناسب برای سوق دادن مهارتهایمان به حد مجاز بهبود دهندپ. در مقابل ، اهدافی که در حد توانایی ما نیستند محقق نمی شوند و منجر به احساس نارضایتی و ناامیدی می شوند.
ما انگیزه پیشرفت و پیش بینی رسیدن به موفقیت داریم. اگر بدانیم که یک هدف چالش برانگیز است ، اما معتقدیم که در توانایی های ما برای تحقق وجود دارد ، ما احتمالاً برای انجام یک کار انگیزه داریم .
۴- پیچیدگی کار
ماینر اظهار داشت كه كارهای بیش از حد پیچیده خواسته هایی را ایجاد می كنند كه ممكن است اثرات تعیین هدف را نادیده بگیرد. اهداف بیش از حد پیچیده ای که از سطح مهارت ما خارج است ممکن است بسیار زیاد شود و بر روحیه ، بهره وری و انگیزه تأثیر منفی بگذارد.
بازه زمانی چنین اهدافی باید واقع بینانه باشد. صرف وقت کافی برای کار به سمت هدف ، فرصتها را برای ارزیابی مجدد پیچیدگی هدف ، ضمن بررسی و بهبود عملکرد ، امکان پذیر می سازد. اگر افراد وظایف پیچیده برای مهارت های بسیار بزرگ خود داشته باشند ، ممکن است بیشتر افراد با انگیزه و ناامید شوند.
۵- بازخورد
تنظیم هدف در حضور بازخورد فوری مؤثرتر است. بازخورد – از جمله بازخورد داخلی – به تعیین میزان دستیابی به یک هدف و پیشرفت شما کمک می کند.
بازخورد بدون ابهام تضمین می کند که در صورت لزوم می توان اقدام کرد. اگر عملکرد پایین تر از استاندارد مورد نیاز برای دستیابی به یک هدف باشد ، بازخورد به ما امکان می دهد تا توانایی خود را تأمل کنیم و اهداف جدید ، قابل دستیابی تری را تعیین کنیم. هنگامی که چنین بازخورد به تأخیر می افتد ، ما نمی توانیم تأثیر استراتژی های خود را به سرعت ارزیابی کنیم ، و منجر به کاهش احتمالی نرخ پیشرفت می شود (زیمرمن ، ۲۰۰۸).
وقتی پیشرفت خود را در جهت رسیدن به هدف به عنوان کافی درک می کنیم ، احساس می کنیم توانایی یادگیری مهارت های جدید و اهداف آینده چالش برانگیز تر را داریم.
۸ واقعیت جالب در تنظیم اهداف
۱- تعیین اهداف و تأمل بر آنها موفقیت تحصیلی را بهبود می بخشد. حدود ۲۵٪ دانشجویانی که در دوره های ۴ ساله دانشگاهی ثبت نام می کنند ، تحصیلات خود را کامل نمی کنند – توضیحات متداول برای این امر شامل فقدان اهداف و انگیزه های واضح است. نشان داده شده است که برنامه های مداخله تنظیم اهداف به طور قابل توجهی عملکرد دانشگاهی را بهبود می بخشد .
۲- اهداف برای ایجاد انگیزه و برعکس مناسب هستند. بیشتر تعاریف انگیزه شامل اهداف و تعیین هدف به عنوان یک عامل اساسی است ، به عنوان مثال ، “انگیزه خواسته ای است که باعث ایجاد انرژی و هدایت رفتار هدفمند می شود.” (کلینگینا ، ۱۹۸۱).
۳- تعیین اهداف واضح و چالش برانگیز که در سطح مهارت شما هنوز هم چالش برانگیز است ، نقش مهمی در یافتن خود در «منطقه» خواهد داشت.
۴- یک رویکرد خوش بینانه برای تعیین هدف می تواند به موفقیت کمک کند. تحقیقات برای تعیین هدف در بین دانش آموزان نشان می دهد که عواملی مانند امید و خوش بینی تأثیر چشمگیری در نحوه مدیریت اهداف خود دارند.
۵- اهداف خاص و دشوار منجر به بهبود عملکرد کلی می شوند. مقایسه اثرات اهداف غیر اختصاصی مانند “من سعی می کنم تمام تلاش خود را بکنم” و اهداف خاص و چالش برانگیز نشان می دهد که افراد در هنگام تلاش برای انجام بهترین کارها تمایل به عملکرد خوبی ندارند. یک هدف مبهم با نتایج مختلف سازگار است ، از جمله آنهایی که پایین تر از توانایی های شخص هستند.
۶- افرادی که دارای کارآیی بالایی هستند ، بیشتر به دنبال اهداف چالش برانگیز و متعهد شدن به آنها هستند. افرادی که اعتقاد به توانایی های خود را تحت فشار اهداف چالش برانگیز دارند ، تمایل دارند اهداف بعدی خود را حفظ یا حتی افزایش دهند ، از این طریق پیشرفت هایی را برای دنبال کردن اجراها بهبود می بخشند. در مقابل ، افرادی که فاقد این اعتماد به نفس هستند ، تمایل دارند اهداف خود را کاهش دهند (دستیابی آنها را آسان تر می کنند) و تلاش های آینده خود را کاهش می دهند .
۷- تأثیرات اجتماعی یک عامل تعیین کننده در انتخاب هدف است. اگرچه تأثیر تأثیرات اجتماعی در دستیابی به هدف ممکن است با افزایش دانش خاص وظیفه کاهش یابد ، تأثیرات اجتماعی همچنان تعیین کننده اصلی انتخاب هدف هستند .
۸- تعیین اهداف یک انگیزه قدرتمندتر از مشوق های پولی است. در زمان کار ، هنگامی که جوایز ارائه شده در دستیابی به اهداف خاص مشروط بودند ، در بین کار ، پول به عنوان یک انگیزه مؤثر یافت.
بیشتر بخوانید: چرا پولدار ماندن از پولدار شدن هم سخت تر است؟
تحقیق و مطالعات
بسیاری از مطالعات نشان داده اند که تعیین اهداف چالش برانگیز و در عین حال دست یافتنی ، چشم انداز پیگیری و تحقق جاه طلبی را افزایش می دهد. تعیین اهداف روشن احتمالاً باعث شکاف بین توانایی فعلی و اهداف مورد نظر خواهد شد. با این حساب ، اجازه دهید برخی از تحقیقات مرتبط با تعیین هدف را بررسی کنیم.
تنظیم هدف در تیم ها : شیوع فزاینده ساختارهای تیم محور در محل کار ، تحقیق را در زمینه هدف گذاری در تیم ها را ترغیب می کند. این تحقیق حاکی از تفاوت های ساختاری بین تعیین هدف برای افراد و گروه ها است. اگرچه در نظر گرفتن نتایج نهایی ، تأثیر اهداف فردی و تیمی ممکن است به نظر برسد ، ساختار تنظیم هدف بسیار متفاوت است.
در ساختارهای مبتنی بر تیم : افراد برای تحقق هدف تیم باید در تعامل بین فردی و فرآیندهای مختلف دیگر شرکت کنند. کریستوف-براون و استیونز (۲۰۰۱) چگونگی تأثیر تسلط بر تیم و اهداف عملکرد را بر نتیجه فردی بررسی کردند. یافته های آنها حاکی از آن است که توافق در مورد اهداف عملکرد تیم ، رضایت و مشارکت بیشتر فرد را ، بدون در نظر گرفتن قدرت هدف ، ایجاد می کند.
تنظیم هدف در تیم های مجازی : در تیم های مجازی (گروه های کاری که اعضای آنها از راه دور با یکدیگر همکاری می کنند) ، طراحی تعاملاتی که باعث ترغیب اهداف می شود ، منجر به دستیابی به مدلهای ذهنی مشترک می شود. افزودن اهداف واسطه ای علاوه بر اهداف نهایی ، و به وضوح بیان آنها ، باعث بهبود چشمگیر عملکرد در گروه های مجازی می شود.
تحقیقات توسط پاول و همکاران و همکاران (۲۰۰۴) پیشنهاد دادند که گروههای مجازی باید یک ” سرپرست ” را استخدام کنند – که کسی است که مسئول به اشتراک گذاری اطلاعات مهم هدف است. گنجاندن یک ” سرپرست ” وسیلهای برای حصول اطمینان از این است که تلاشهای اعضای تیم مجازی با افراد گروه همخوانی دارد، که در آن نقش روشنی وجود دارد،و اینکه هر همتیمی او به سمت اهداف خود پیش میرود.
اهداف و آکادمی : تعیین اهداف آموزشی در آکادمیک باعث می شود که زبان آموزان درک کاملی از آنچه انتظار می رود داشته باشند ، که به نوبه خود در دستیابی به اهداف خود کمک می کند .
ويژگيهاي خاص معمولاً با كمبود تحصيلي همراه است. این موارد شامل انگیزه کم ، خودتنظیمی پایین و ارزشگذاری کم اهداف است. برای کودکان ، خود تنظیم و انگیزه تحت تأثیر ارزشهای درک شده هدف و دستیابی است. هنگامی که یک هدف ارزش گذاری می شود ، کودکان احتمالاً درگیر آن هستند ، تلاش بیشتری را صرف می کنند و عملکرد بهتری را انجام می دهند
ارزش گذاری یک هدف شرط لازم انگیزه شخص برای تنظیم خود و دستیابی به یک محیط دانشمند است. علاوه بر این ، اعتقاد دانشجویان در مورد اثربخشی آنها برای یادگیری خودتنظیمی ، بر اهداف علمی که برای خود تعیین کرده اند و پیشرفت تحصیلی نهایی آنها است .
توانبخشی عصبی : تنظیم هدف در بسیاری از روشهای توانبخشی عصبی است. Holliday ، Ballinger ، و Playford در سال ۲۰۰۶ به بررسی چگونگی تجربه در بیماران مبتلا به اختلالات عصبی تنظیم اهداف پرداختند و موضوعاتی را که پایه گذار تجربیات فردی در تعیین هدف است ، شناسایی کردند.
یافته های آنها نشان می دهد که در حرفه های مثل مراقبت های بهداشتی توانبخشی ، ضروری است که بیماران آنچه را که از آنها انتظار می رود ، برای اطمینان از تعیین هدف ، یک فعالیت معنادار بدانند.
تنظیم هدف در فیزیوتراپی : تنظیم هدف روشی سنتی است که در تمرین فیزیوتراپی مورد استفاده قرار می گیرد. Cott & Finch در سال ۱۹۹۱ استفاده بالقوه از تنظیم هدف را در بهبود و سنجش اثربخشی فیزیوتراپی مورد بررسی قرار دادند. این مطالعه حاکی از آن است که مشارکت فعال بیمار در فرآیند تعیین هدف از اهمیت اساسی در دستیابی به اهداف برخوردار است.
بیشتر بخوانید: ۷ توصیه ناب مدیریتی از اریک بارکر
توضیحی در مورد چگونگی (و چرا) تنظیم اهداف؟
هنگامی که به درستی انجام شود ، تعیین هدف مؤثر است و غالباً برای موفقیت مهم است. اهداف با تمرکز توجه بر رفتار مرتبط با هدف و دور از انجام وظایف نامربوط به ما راهنمایی می کنند. تعیین هدف از طریق سه گزاره اساسی کار می کند:
۱- اهداف از طریق انگیزه به کار بردن تلاش مورد نیاز در راستای دشواری کار ، عملکرد را انرژی می دهند.
۲- اهداف برای فعالیت افراد در گذر زمان انگیزه می دهد.
۳- اهداف توجه مردم را به رفتارهای مرتبط و به دور از رفتارهایی كه برای دستیابی به وظیفه بی ربط یا مضر است ، سوق می دهد.
همانطور که قبلاً بحث شده است که اهداف خاص و چالش برانگیز منجر به سطح بالاتری از عملکرد می شوند.این نوع استراتژیهای هدف به دلایل زیر موثرتر عمل می کنند:
۱- اهداف خاص و چالش برانگیز با خودکارآمدی بالاتر (اعتقاد به مهارتها و تواناییهای خودمان) همراه است.
۲- آنها نیاز به عملکرد بالاتر و تلاش بیشتری برای ایجاد احساس رضایت دارند.
۳- اهداف خاص از نظر آنچه عملکرد خوب را تشکیل می دهد کمتر مبهم است.
۴- اهداف چالش برانگیز بیشتر به نتایجی منجر می شوند که برای فرد ارزش قائل هست.
۵- آنها تمایل به ادامه کار را برای مدت طولانی تر تشویق می کنند.
۶- هرچه هدف خاص تر و چالش برانگیز تر باشد ، توجه بیشتر فرد به آن اختصاص می یابد ، غالباً از مهارتهایی استفاده می شود که قبلاً استفاده نشده اند.
۷- آنها افراد را به جستجوی استراتژیهای بهتر و برنامه ریزی در آینده ترغیب می کنند.
آیا معایبی وجود دارد؟
در حالی که مزایای تعیین هدف فراوان است ، این روند دارای اشکالاتی بالقوه است. در صورت استفاده نادرست ، تعیین هدف می تواند به جای حل مشکلات باعث ایجاد مشکلات شود. به عنوان مثال ، اگر اهداف با تهدید به پیامدهای منفی استفاده شوند ، استرس و اضطراب می تواند افزایش یابد. علاوه بر این ، هنگامی که بین دو یا چند هدف اختلاف نظر وجود دارد ، عملکرد با توجه به هر هدف ممکن است تضعیف شود .
تنظیم هدف می تواند یک ابزار مفید برای افزایش علاقه به یک کار باشد. اما اگر هدفی دلخواه یا غیرقابل دستیابی تلقی شود ، ممکن است نارضایتی و عملکرد ضعیف حاصل شود. اگر اهداف دشوار بدون کنترل کیفیت مناسب تعیین شود ، مقدار ممکن است با هزینه کیفیت حاصل شود.
در محیط کار ، فشار برای نتایج فوری و بدون توجه به چگونگی دستیابی به آنها می تواند باعث استفاده از روشهای مصلحت آمیز و در نهایت پرهزینه مانند ناهنجاری و تاکتیک های فشار بالا برای دستیابی به نتایج سریع شود. مانند هر ابزار مدیریتی دیگر ، تنظیم هدف در بهترین عملکرد با قضاوت مدیریتی بهتر کار می کند.
هنگامی که کارها از نظر ماهیت پیچیده هستند ، بسیار مهم است که دستورالعمل هدف مبهم باشد و مهارتهای فرد به خوبی با هدف نهایی مطابقت داشته باشد. اگر مسیر رسیدن به هدف مشخص نباشد و فقدان تجربه قبلی مربوط به آن وجود داشته باشد ، افراد برای رسیدن به هدف خود مجبور می شوند استراتژی های جدیدی را کشف کنند.
در حالی که در بعضی موارد این کار با موفقیت انجام می شود ، در برخی دیگر ممکن است این اتفاق نیفتد ، به ویژه اگر اهداف خاص و دشوار باشند.
در حالی که در تعیین اهداف معایبی وجود دارد ، لازم است به یاد داشته باشید که با پیش بینی کافی ، می توان این مشکلات را برطرف کرد یا از آن جلوگیری کرد.
چه مهارتهایی را می طلبد؟
برخی مهارت های اساسی مورد نیاز برای تعیین موفقیت و رسیدن به هدف وجود دارد. خبر خوب این است که می توان آنها را از طریق تمرین فرا گرفت و توسعه داد. اگر نتوانید به اهدافی که تعیین کرده اید برسید ، ممکن است که مشکل در یک یا چند مورد از این زمینه ها قرار داشته باشد.
برنامه ریزی
برنامه ریزی و مهارت های سازمانی در فرآیند دستیابی به هدف یکپارچه هستند. از طریق برنامه ریزی صحیح ، می توانیم تمرکز خود را بر وظیفه مورد نظر اولویت بندی و حفظ کنیم ، در حالی که از حواس پرتی های غیرمستقیم که می تواند ما را از هدف نهایی دور کند ، دوری می کنیم.
خود انگیزشی
بدون میل به رسیدن به هدف ، تلاشهای ما برای تعیین هدف محکوم به شکست است. انگیزه برای رسیدن به یک هدف ، ما را ترغیب می کند تا تکنیک ها و مهارت های جدیدی را برای رسیدن به موفقیت ایجاد کنیم. در شرایط چالش برانگیزتر ، انگیزه ادامه کار یك عامل قدرتمند در دستیابی به هدف است.
مدیریت زمان
مدیریت زمان یک مهارت مفید در بسیاری از جنبه های زندگی از جمله تعیین هدف است. در حالی که اهداف تعیین شده معمولاً یک رفتار مدیریت زمان خاص محسوب می شوند ، مدیریت زمان نیز برای رسیدن به موفقیت در یک هدف ضروری است. اگر فاصله زمانی لازم برای رسیدن به یک هدف را به درستی در نظر نگیریم ، ناگزیر خواهیم شد که شکست بخوریم.
علاوه بر این ، زمانی که ما برای برنامه ریزی اهداف خود اختصاص می دهیم مستقیماً بر عملکرد وظیفه تأثیر می گذارد – هرچه زمان بیشتر در مرحله برنامه ریزی صرف شود ، احتمال موفقیت ما بیشتر است.
انعطاف پذیری
به ناچار ، در بعضی مقطع ، امور طبق برنامه پیش نمی روند. داشتن انعطاف پذیری برای انطباق با موانع ، پشتکار در پایدار ماندن تلاش های خود و ادامه در مواجهه با مصیبت ، رسیدن به هدف شما ضروری است.
خودتنظیمی
فرد برای ارتقاء اهداف شخصی و اجتماعی خود نیاز به تنظیم و مدیریت احساسات خود دارد. با داشتن هوش هیجانی توسعه یافته ، توانایی در نظر گرفتن و توصیف موثر اهداف ، اهداف و مأموریت های انگیزشی فراهم می آید.
تعهد و تمرکز
اگر ما به اهداف خود پایبند نباشیم ، تعیین هدف کار نخواهد کرد. ضروری است که اهداف در سطح شخصی مهم و مرتبط باشند ، و بدانیم که ما قادر به دستیابی یا حداقل پیشرفت چشمگیر در رسیدن به یک هدف هستیم.
زمینه های مختلف مربوط به تنظیم اهداف
بسیاری از زمینه های مربوط به تعیین هدف ، نتیجه نهایی را تحت تأثیر قرار می دهند. با این حساب ، اجازه دهید برخی از زمینه های مربوط به تعیین هدف و چگونگی تأثیرگذاری آنها بر موفقیت بالقوه را در آناناب بررسی کنیم.
عملکرد و تسلط
نظریه پردازان دستیابی به موفقیت دو نوع اهداف دستیابی را مشخص کرده اند که اهداف فرد را برای انجام وظیفه مشخص می کند:
۱- اهداف دستیابی به تسلط که بر توسعه مهارت هاست
۲- اهداف دستیابی به عملکرد متمرکز بر نمایش توانایی است
اهداف تسلط ، تلاشها برای تلاش و بهبود را تشویق می کند. این اهداف متمرکز بر مهارت ، نتایج را به تلاش انجام شده به یک وظیفه نسبت می دهند ، و موانع را به عنوان نشانه ای از نیاز به یادگیری بیشتر در نظر می گیرند. در این نوع اهداف ، افراد با افزایش تلاش های آینده و به دنبال راهکارهای جایگزین که می توانند مهارت های خود را بهبود بخشند ، بیشتر به شکست پاسخ می دهند .
اهداف عملکرد افراد را به اثبات می رساند. این نوع اهداف صلاحیت وظیفه را نسبت به دیگران تعریف و ارزیابی می کنند. اهداف عملکرد نتایج را به توانایی یا عدم وجود آن نسبت می دهند. مشکلات موجود به عنوان نشانه ای از کمبود توانایی در نظر گرفته می شود و احتمال درخواست کمک برای جلوگیری از افشای ناکافی را منع می کند.
اهداف عملکردی ممکن است احساس اضطراب ایجاد کرده و عملکرد وظیفه را قطع کنند ، در حالی که اهداف تسلط درگیر از طریق ارزیابی خود و بهبود مداوم است. این نشان می دهد که اهداف تسلط ممکن است تأثیر مثبتی بر انگیزه و به نوبه خود دستیابی به اهداف بگذارد.
در حالی که این تا حدودی صحیح است، اما چندان سیاه و سفید نیست.اگر چه این درست است ، اما آن سفید و سفید نیست. اهداف تسلط برای افراد دارای جهت دستیابی پایین بهینه است ، در حالی که اهداف عملکرد علاقه آنها را به یک کار کاهش داده و منجر به عملکرد ضعیف میشوند . بالعکس ، افراد با موفقیت بالا واکنشهای مثبتی نسبت به اهداف متمرکز بر عملکرد نشان دادند .
جوانمردی
بخش عمده ای از تحقیقات موجود با الهام از تئوری هدف دستیابی به محل کار و دانشگاه ها متمرکز شده است. یک تحقیق جداگانه نشان می دهد که تعیین هدف نه تنها به درک عمیق تر از پیشرفت کمک می کند بلکه تحت تأثیر دنیای بین فردی افراد نیز قرار می گیرد. پذیرش و احترام همسالان به طور قابل توجهی در نحوه انتخاب و بیان اهداف تأثیر می گذارد.
دستیابی به اهداف اجتماعی می تواند به سازماندهی، هدایت و توانمندسازی افراد برای دستیابی کامل تر کمک کند. به عنوان مثال، میل به دستیابی به اهداف به خاطر گروه پدیده ای شناخته شده است و این اساس را برای موفقیت بیشتر در یادگیری تعاونی تشکیل می دهد.
ارزش خود
اهداف دستیابی اتخاذ شده در یك زمینه آموزشی ، اعم از تسلط محور یا عملکرد گرا ، نشان دهنده ی تلاش برای ایجاد و حفظ احساس ارزش و تعلق در جامعه ای است كه صلاحیت و موفقیت را ارزیابی می كند.
در واقع، افراد به طور گسترده به عنوان توانایی خود برای رسیدن به آن در نظر گرفته میشوند. ترس از شکست در این زمینه میتواند دستیابی به اهداف را تحتتاثیر قرار دهد. نمره دانش آموزان کلاس و موفقیت در محیط کار اغلب معیاری هستند که افراد ارزش آنها را قضاوت میکنند.
رویکرد در مقابل اجتناب
اهداف عملکرد باید بیشتر در رویکرد مستقل و جهت گیری های اجتناب قرار بگیرند. هنگام تعیین اهداف ، افراد ممکن است آرزو داشته باشند که صلاحیت خود را بدست آورند یا برای جلوگیری از بی کفایتی تلاش کنند.
ما یا از میل به موفقیت یا ترس از شکست رانده می شویم.
۳ دسته مفید برای تعیین اهداف سالم
وقتی صحبت از تعیین اهداف می شود ، می توانیم به طور گسترده نوع هدف را در یکی از سه دسته قرار دهیم. با این کار می توانیم در هر گروه هدف قرار دهیم یا چندین هدف را در یک دسته قرار دهیم ، این امکان را می دهد که تمرکز ما روی قسمت های خاص یا چندگانه قرار گیرد که نیاز به توجه خاصی دارند.
۱- اهداف زمانی
اهداف را میتوان به مدت کوتاه یا بلند مدت دستهبندی کرد. همانطور که این نام نشان میدهد، اهداف کوتاهمدت زمان کمتری برای رسیدن به اهداف بلند مدت دارند. در حالی که تعریف مشخصی برای مشخص کردن انتقال بین یک هدف کوتاهمدت یا بلند مدت وجود ندارد،میتوانیم به اهدافی که بین یک روز تا چند هفته برای رسیدن به اهداف کوتاهمدت و اهداف بلندمدت نیاز دارند، فکر کنیم.
۲- اهداف فوکوس یا تمرکز
اهداف تمرکز همگی در مورد اهداف بزرگ، آن دستاوردهای بالقوه که به طور بالقوه در حال تغییر هستند. اینها اهدافی هستند که تمایل دارند در رده بلند مدت قرار بگیرند و ممکن است شامل گامهایی باشند که نیاز به سازگاری در چندین زمینه دارند.
به عنوان مثال، هدف من “نوشتن و انتشار اولین رمان خود تا پایان سال آینده”است، که ممکن است شامل تعهد آموزش با توجه به نویسندگی خلاقانه در این زمینه و تحقیق در رابطه با انتشار خود، نیاز به تنظیم موقعیت شغلی تان برای رسیدن به زمان کافی برای رسیدن به هدف اختصاصدادهشده به مهلت مقرر شده باشد.
۳- اهداف مبتنی بر موضوع
این اهداف به طور مرتب در یک محل خاص از زندگی شما جای می گیرند. اهداف مبتنی بر موضوع می تواند به جنبه ای از زندگی شخصی ، شغلی یا مالی شما مربوط شود.
برای مثال، یک هدف مالی میتواند “پسانداز ۱۰۰۰ دلاری تا پایان سال” باشد، در حالی که هدف شخصی ممکن است کاهش سطح کلسترول خود به X مقدار در عرض ۶ ماه باشد.
مقولههای زمان، تمرکز و موضوع به طور متقابل انحصاری نیستند. در عوض، اهداف به احتمال زیاد به دو دسته تقسیم میشوند. ممکن است هدف مالی کوتاهمدت “صرفهجویی یک سوم از حقوق ماه آینده” یا شاید یک هدف تمرکز شخصی بلند مدت برای رقابت در زمینه ای خاصی یا هر ترکیب دیگری از آن را تعیین کنیم.
طرح کلی برای تنظیم اهداف شخصی
تنظیم هدف شخصی یک تلاش شخصی است ، فقط شما می دانید که می خواهید به چه اهدافی برسید. طرح زیر را که در آناناب قید کردیم به شما کمک می کند تا توجه شما را به فرآیند تعیین هدف شخصی معطوف کند و شما را در جهت صحیح برای دستیابی به هدف شخصی راهنمایی کند.
۱- سه هدف تعیین کنید
ممکن است برای نزدیک شدن به هدفگذاری با اشتیاق وسوسهانگیز باشد، و در حالی که اشتیاق چیز خوبی است، خیلی زود است که عجله نکنید. با محدود کردن تعداد اهدافی که در ابتدا مشخص کردید، احتمال کمتری وجود دارد که توسط وظایف پیش رو مغلوب شوید. تعیین چند هدف اولیه به شما این امکان را میدهد که با اجتناب از احساسات منفی که با شکست همراه هستند، شروع به سفر کنید.
همانطور که شروع به دستیابی به اهداف خود میکنید، سعی کنید اهداف چالش برانگیز تر و طولانیتر را حتی بیشتر به دست آورید. زمانی که اهداف شما تنظیم میشوند، به یاد داشته باشید که به طور منظم آنها را بررسی کنید. زمانی که فرآیند هدفگذاری را آغاز میکنید،ممکن است بسته به هدف دوباره به طور روزانه یا هفتگی پیشرفت کنید.
۲- روی اهداف کوتاه مدت متمرکز شوید
در ابتدا بهتر است اهداف کوتاه مدت و واقع بینانه تری تعیین کنید. تعیین اهداف کوتاه مدت مانند “من یاد می گیرم پنکیک درست کنم تا هفته آینده” فرصت های مکرر را برای بررسی و تأیید رسیدن به اهداف فراهم می کند. تجربیات مکرر از موفقیت منجر به احساسات مثبت بیشتر و افزایش انگیزه برای تعیین اهداف اضافی یا ترکیبی از اهداف کوتاه مدت ، متوسط و بلند مدت می شود.
۳- اهداف خود را مثبت کنید
فرم نوشتن خود را اصلاح کنید،اهداف منفی مانند ” من میخواهم غذای ناسالم نخورم” را به شرایط مثبتتری مانند” میخواهم احساس سلامتی داشته باشم و رژیم غذایی خود را به منظور انجام این کار عوض کنم.” با تبدیل اهداف منفی به مثبت بازخوردهای مثبتی هم می گیرید.با اهداف منفی، انگیزه اولیه فرد از بین می رود،برای مثال:” من میخواهم جلوی خوردن غذا را بگیرم چون جذاب نیستم “. این مفاهیم منفی میتوانند منجر به انتقاد از خود شوند.
عدم موفقیت برای رسیدن به یک هدف مثبت نشاندهنده این است که در حالی که ممکن است حداقل ما هنوز در مسیر درست قرار نگرفته باشیم.
۳ توصیف تنظیم اهداف در عمل
۱- سلامت روانشناختی
تنظیم هدف یک روش قوی برای حمایت از سلامت روانی مثبت است. زمانی که به اهدافی که میخواهید در رابطه با سلامت روانی دست پیدا کنید، در مورد چیزی که میخواهید تغییر دهید فکر کنید و اینکه چطور میخواهید آن را تغییر دهید. رسیدن به اهداف در هر جنبه از زندگی میتواند اعتماد به نفس و خودکارایی را افزایش دهد و منجر به بهبود اعتماد و سلامت شود.
هدف مبهم مانند این جمله: (من میخواهم شادتر باشم ) این نوع هدف موانع دستیابی به آن را ایجاد خواهد کرد.
هدف واضحتر مانند این جمله: (من هر روز کاری انجام خواهم داد که مرا خوشحال میکند)این نوع هدف بسیار واقعیتر.
۲- روابط
اهداف در چرخههای پاسخگویی بین مردم و بهبود کیفیت رابطه نقش دارند. ایجاد هدف بین فرد به ما این امکان را میدهد که روابط با کیفیت بالاتر را ایجاد کنیم که با بهبود واکنشپذیری بالا مشخص میشود و در نهایت کیفیت رابطه را برای هر فرد درگیر افزایش میدهد.
۳- مالی
پول، یا فقدان آن، میتواند بر سلامت ذهنی و رفاه ذهنی ما تاثیر بسیار زیادی بگذارد. غیر ممکن است بدانید که زندگی چه چیزی را به شما نشان میدهد – بیماری، افزونگی، هزینههای غیر منتظره. در این مقوله، مانند بسیاری دیگر، اهداف کوچکتراغلب منجر به موفقیت میشوند. هدف مالی شما هر چه که باشد، گامهای مثبت کوچک برای کنترل امور مالی تان میتواند تاثیر بزرگی داشته باشد.
چند بار باید اهداف را مرور کنیم؟
وقتی اهداف شما تعیین شد، بازدید مجدد و ارزیابی مجدد آنها مهم است. بررسی اهداف فرصت ارزیابی پیشرفت و تضمین آن را میدهد.
در حالی که برخی از اهداف میتوانند نسبتاً سریع به دست آیند، برخی دیگر زمان، صبر و انگیزه ماندگار را برای ادامه دادن به خود میگیرند.آنچه مسلم است این است که شما باید برنامهریزی کنید تا به طور مرتب اهداف خود را بررسی کنید.
اگر برای مثال، شما نقاط عطف خود را برای رسیدن به هدف نهایی خود تنظیم کردهاید، ممکن است عاقلانه باشد که این موارد را به صورت هفتگی مرور کنید. آگاه بودن از پیشرفت شما به فرصتهایی برای تغییر عملکرد و اهداف تان اجازه میدهد تا کار سخت خود را از یاد نبرید. شاید اوضاع آنطور که برنامهریزی شده نیست، بازبینیهای منظم به شما این امکان را میدهد که به سختی اهدافی که تنظیم کردهاید را منعکس کنید.
۲ سوال مهم که باید از خود بپرسید:
۱- آیا هدف من چالش برانگیزتر از آن چیزی است که انتظار داشتم؟
۲- چه چیز میتواند پیشرفت کند و به آن هدف برسم؟
هدف مرتب این است که هدف همچنان مرتبط باشد – آیا هنوز هم این چیزی است که شما میخواهید به آن دست یابید؟ اگر به پیشرفت خود توجه نکنید، میتوانید هدف نهایی خود را از دست بدهید که منجر به ناامیدی، سرخوردگی و انگیزه کمتر برای رسیدن به آن میشود .
اهداف مبتنی بر زمان مانند یادگیری یک زبان جدید میتواند ماهها یا حتی سالها طول بکشد. زمانی که به سمت این نوع اهداف بلند مدت کار میکنید، ایده خوبی است که آنها را به اهداف قابلکنترل تری تقسیمبندی کنید که میتوان آنها را به صورت هفتگی بررسی کرد.
در حقیقت، مرور اهداف تان تضمین میکند که شما پیشرفت خود را در رابطه با موفقیتها و شکستهای خود کنترل میکنید. این به شما این فرصت را میدهد که خوب و بد را تجزیه و تحلیل کنید تا بتوانید دوباره گروه خود را جمع کنید، آن دانش را بسازید، و استراتژیهای آینده هدف را بهبود بخشید.
آیا قوانین طلایی وجود دارد؟
با بررسی فراوانی ادبیات موجود در زمینه مثبت هدفگذاری، ممکن است در این فکر باشید که آیا استاندارد پذیرفتهشده صنعت برای شکلگیری اهداف وجود دارد یا خیر.
این پروتکل راهنمایی برای کمک به هدایت شما در جهت اهدافی است که متناسب با تواناییها، به موقع و قابلاندازهگیری هستند. اگر از فرآیند هدفگذاری مطمئن نیستید،یک چک لیست ایجاد کنید تا مطمئن شوید که اهداف شما بهترین هستند.
خاص بودن هدف
تعیین اهداف باید تا حد امکان خاص باشد. این میتواند تفاوت بین دانستن این باشد که چه چیزی را دنبال میکنید و اینکه چطور میتوانید به آنجا برسید و در مقابل یک هدف به ظاهر رفع نشدنی ناامید شوید.
ویژگی در هدفگذاری میتواند با نگاه کردن به آن چه، کجا و چگونه یک هدف به دست آید. من چه میخواهم به آن برسم؟ چطور میتوانم آنجا بروم؟ چه وقت باید به این هدف دست یابم؟
قابل اندازه گیری بودن هدف
داشتن هدفی که میتواند به نحوی تعیین شود، پیگیری پیشرفت شما را بسیار آسانتر میکند. یک هدف “بهتر و مناسبتر” را در نظر بگیرید، زمانی که میزان تناسب به اوج میرسد، چگونه میتوان فهمید؟ ما نمیتوانستیم برای همیشه بر روی تردمیل باشیم و نمیدانستیم که آیا هدف ما تحقق یافتهاست یا نه.
اصلاح این هدف “من میخواهم کار بیشتری انجام دهم تا من بتوانم در یک مسابقه نیمه ماراتن شرکت کنم”، هدف را واضحتر میکند و اجازه میدهد که پیشرفت ما به سمت موفقیت ادامه یابد.
قابل دستیابی بودن هدف
آیا هدف شما در واقع دستیافتنی است؟ اهدافی که ما تعیین کردیم باید در واقعیت ریشه داشته باشند تا مبادا ما خود را ناامید کرده باشیم.
برای مثال کار کردن با همان “کار بهتر”، اگر شما تا به حال در زندگی خود زیادهروی نکرده اید و یا شاید از اختلال در تحرک بدنی پایین رنج میبرید، ایجاد یک هدف مانند “من میخواهم از فردا دویدن را شروع کنم تا در دوی ماراتون شرکت کنم” این نوع هدف غیر واقعی خواهد بود.
پیدا کردن یک تعادل بین تلاش مورد نیاز و چالشی که ایجاد میشود میتواند دشوار باشد، پاداش بهدستآمده از دستیابی به هدف باید ارزش این تلاش را داشته باشد.
چرایی هدف
در اینجا ما تمرکز بیشتری بر روی “چرا” داریم. آیا هدف شما چیزی است که واقعاً میخواهید به آن دست یابید یا از فشار خارجی ناشی میشود؟ آیا واقعاً میخواهید کارایی دپارتمان خود را دو برابر کنید؟ آیا یک دوی ماراتون برای شما تامین میشه؟
آیا میخواهید چیزی از آن لذت ببرید یا این یک نتیجه بیاثر باشد؟
تعیین زمان رسیدن به هدف
تعیین یک مهلت که نیاز به یادگیری و یا آموزش دیوانهوار دارد به منظور تلاش برای رسیدن به هدف میتواند تجربه مثبت دیگری از تعیین اهداف را به یک تلاش پر استرس زا تبدیل کند.
چگونه می توانیم به اهدافی که تعیین کرده ایم بهترین برسیم؟
آیا تا به حال تصمیم گرفتید سال نو اهداف جدیدی داشته باشید ولی بعد از مدت کوتاهی همه چیز را فراموش کرده اید؟ شما به احتمال زیاد برای خودتان هدفی را تعیین کردهاید که بسیار عمومی، بسیار بلند پروازانه است و یا چیزی که کاملاً به آن متعهد نیستید. استفاده از تکنیکهای تنظیم هدف سالم یک روش عالی برای مقابله با این مسائل است.
الف- اهداف خود را یادداشت کنید
ممکن است یک تلاش اضافی غیر ضروری به نظر برسد، اما در قرار دادن قلم به کاغذ ارزشی وجود دارد. اهداف خود را یادداشت کنید و به دقت در مورد مراحل مشارکت برای رسیدن به آن فکر کنید. داشتن یک یادآوری فیزیکی از آنچه که شما میخواهید به آن دست یابید به این معنی است که میتوانید آن را بررسی کنید و در هر زمان بررسی کنید.
ب- برنامه ای را عملی کنید و مرتباً آن را مرور کنید
زمانی را در نظر بگیرید که در آن شما میخواهید به هدف خود برسید. اگر هدف شما به طور خاص چالش برانگیز است، آن را به اهداف کوچکتری تقسیم کنید که به هدف اصلی خود میرسند.
به جای اینکه بگوید “من یک ترفیع میخواهم”، گامهای کوچکتری را در نظر بگیرید که به شما در رسیدن به این هدف کمک میکند.” در ۴ هفته آینده من متعهد به گرفتن پروژهای خواهم شد که قبلاً امتحان نکرده بودم.” هر چه که شما تصمیم بگیرید، مطمئن شوید که برای شما مناسب است.
ج- آن را خاص نگه دارید و پیشرفت خود را بارها مرور کنید
اینکه ما چگونه اهداف خود را برای خود بیان میکنیم، برای نتیجه تلاشهای ما ضروری است. با ارائه آنها به شرایط خاص، اهداف خود را مشخص کنید و سپس آن را بسازید.
د- برای موفقیت های خود پاداش دهید ، اما خود را مجازات شکست نکنید
این به معنای پاداش دادن به خودتان با شکلات در زمانی نیست که به یک هدف تغذیه سالم برسید، بلکه یک ضربه داخلی بر پشت است. به موفقیتهای خود اعتراف کنید و از احساسات مثبت آن لذت ببرید.
مقاومت در برابر ناملایمات بسیار مهم است. زمانی که احساس میکنید لازم است، اهداف خود را ارزیابی کنید و تغییراتی ایجاد کنید.
عکاسی برای ستارهها بزرگ است، اما هدفگذاری بیشتر در مورد چیزی است که میتوانید به صورت واقعبینانه انجام دهید تا یک چشمانداز مطلوب از آنچه که امیدوارید به دست آورید.
۷ نکته و استراتژی در مورد هدف
۱- ایده پردازی
در نظر بگیرید که چه چیزی میخواهید به دست آورید و در اهداف خود خاص باشید ، واقعاً به ارزشهای اصلی خود فکر کنید و چه نتایجی برای آنها دارید و آنها را یادداشت کنید. اهداف واضح یک درک جامع از آنچه که برای دستیابی به آنها مورد نیاز است را تضمین میکند. زمانی را در نظر بگیرید که واقعاً به آنچه میخواهید فکر کنید.
۲- ایجاد یک “درخت هدف”
این ابزار فرآیند تفکر منطقی یک راه عالی برای حفظ تمرکز بر روی هدف تان در هنگام بررسی استراتژی است که ممکن است برای رسیدن به آن استفاده کنید. مهمترین هدف این درخت این است که شرح رسالت خود را بیان کنید. در سطح بعدی حداکثر پنج هدف وجود دارد که برای رسیدن به هدف اصلی شما حیاتی هستند. تحت این اهداف، شرایط لازم برای دستیابی به هر یک از آنها مورد نیاز است. یک درخت هدف مانند یک نقشه برای موفقیت است، در طول زمان هر گام به گونهای کدگذاری میشود که کامل شده باشد، به این معنی که شما میتوانید به راحتی پیشرفت خود را در یک نگاه بررسی کنید.
۳- خوش بین باشید اما واقع بین باشید
خوش بین باشید اما واقعبین باشید. اگر یک هدف غیر واقعی ایجاد کنید، ممکن است شما را از ادامه تلاش خود منصرف کند.
۴- اهداف خود را ارزیابی کرده و درباره آنها تأمل کنید
اهداف خود را ارزیابی کنید و به آنها فکر کنید. بازخورد نسبت به هیچ بازخورد برتر است و بازخورد به خودی خود قدرتمندتر از بازخورد خارجی است. بعد از تعیین هدف خود، بازخورد بهترین راه برای ارزیابی عملکرد شما است. سعی کنید یک برنامه زمانی تنظیم کنید که در آن میتوانید هر هفته در مورد پیشرفت خود به طور کامل چک کنید. آیا لازم است که دوباره هدف خود را مورد ارزیابی مجدد و بازتعریف کنید؟
۵- تقویت متناوب شامل اهداف ساده تر و دست یافتنی در میان اهداف پر چالش تر و دشوارتر است
تکمیل هر هدف کوچکتر به خود و به خودی خود پاداش میدهد در نتیجه اثر مثبت موفقیت را در فواصل زمانی منظم به دست میآورد.
۶- در مورد اهداف خود به دیگران بگویید
درباره اهداف خود به دیگران بگویید. هنگامی که ما اهداف خود را به اشتراک میگذاریم، تمایل بیشتری به نمایش پاسخگویی و تقویت تعهد داریم. اگر به یکی از دوستان خود درباره هدفی که تنظیم کردهاید، بگویید، چه احساسی خواهید داشت اگر آنها در مورد آن سوال کنند و شما به آن کار نکرده اید؟
۷- به تواناییهای خود ایمان داشته باشید
به تواناییهای خود ایمان داشته باشید، اما بدانید که اگر همه چیز برنامهریزی نشود، خوب است . ارزیابی مجدد پیشرفت و بازنگری اهداف همه بخشی از فرآیند است . به یاد داشته باشید که هر پیشرفتی نسبت به هدف شما چیز خوبی است .
نتیجه گیری نهایی:
همه ما توانایی سازگاری و رسیدن به انتظارات شخصی مان را داریم. از طریق هدفگذاری، نسبت به چیزهایی که قابل دسترس هستند میتوانیم انگیزه شخصی خود را بالا ببریم و روز به روز به هدفمان نزدیکتر شویم.
آیا از تکنیکهای هدفگذاری برای کمک به شما در مسیر موفقیت استفاده کردهاید؟ یا شاید وسوسه شدهاید که برنامه خود را شروع کنید؟ چطور میخواهید هدف خود را به هدفتان تبدیل کنید؟
نظرات خود را در مورد این مقاله با ما در اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط:
هوش مالی چیست و چه تاثیری در پولدار شدن دارد؟
سالخورده ترین میلیاردر دنیا با ثروت افسانه ای $۷۲,۷۰۰,۰۰۰,۰۰۰
دایناسورهایی که تغییر نکردند و منقرض شدند
دارایی کلا به چه معناست؟
منبع: positivepsychology
برچسب ها:
7 نکته و استراتژی در مورد هدفاشتراک گذاری اطلاعاتاشتراک گذاری اطلاعات هدفاصول مهم تنظیم اهدافاصول مهم هدفانتخاب هدفانتخاب هدف مناسبانسان هدفمنداهداف آگاهانهاهداف خود را یادداشت کنیداهداف فوکس چیست؟اهداف مبتنی بر موضوعاهداف مبتنی بر موضوع چیست؟اهداف هوشمندبرنامه ریزی در زندگی شخصیبرنامه ریزی مثبتتعریف هدف در روانشناسیتعیین مهلت چه میزان در هدف گذاری مهم استتنظیم اهداف شخصیتنظیم هدفچرا تنظیم هدف مهم است؟چگونه برای خود هدف انتخاب کنیمچگونه تنظیم هدف مهم است؟چگونه هدف تعیین کنیم؟چگونه هدف داشته باشیمچگونه هدف گذاری کنیم؟چند بار باید اهداف را مرور کنیم؟دستیابی به هدفراه رسیدن به هدف چیستراه های رسیدن به موفقیت چیست؟رسیدن به آرزوها با نوشتنفرایند دستیابی به هدفنحوه نوشتن دفتر آرزوهانداشتن هدف در زندگیهدف از كار كردن چيست؟هدف چیستهدف مؤثرهدفگذاری و برنامه ریزی برای زندگیویژگی های هدف
دیدگاهتان را بنویسید